همه‌چیز از یک چالش ساده شروع شد:
سال ۱۳۸۴، من با کتابی ۱۵۰۰ صفحه‌ای روبه‌رو بودم که هیچ‌چیز ازش نمی‌فهمیدم. همون‌جا فهمیدم:
مشکل از من نیست، مشکل از روشی‌ـه که آموزش داده میشه.

از همون روز، هدفم مشخص شد:
ساختن یک سیستم آموزشی ساده، کاربردی و واقعی.
نه برای پاس‌کردن امتحان، بلکه برای ورود به دنیای واقعی کسب‌وکار.

چند ترم بعد، اولین کلاس‌هام رو توی آموزشگاه‌های فنی و حرفه‌ای شروع کردم. جزوه‌هایی نوشتم که مفاهیم پیچیده حسابداری رو با زبون ساده توضیح می‌داد. نتیجه شگفت‌انگیز بود:
تعداد کارآموزها توی دو ترم چند برابر شد. همه چیز داشت درست پیش می‌رفت...

اما یه چیز کم بود: واقعیت بازار کار.

همزمان با آموزش، پروژه‌های واقعی گرفتم. بعضی حتی بدون دستمزد! فقط برای اینکه بفهمم کارفرما دقیقاً چی می‌خواد.
بعدش بود که کارگاه‌های عملی و نرم‌افزارهای حسابداری وارد کلاس‌ها شدن. حالا آموزش ما دقیقاً همونی بود که بازار کار لازم داشت.